دسته‌ها
اجتماعی روزنوشته

به ما دل نبند

چند روزی از فروپاشی ساختمان پلاسکو و ماجراهای غم انگیز مربوط به آن می‌گذرد. هر که هر چه می‌خواست کرد. بعضی آمدند عکس و فیلم بگیرند. بعضی در مذمت گروه قبل گفتند. بعضی‌ها که سعادت بودن در حادثه را نداشتند تا عکسی به یادگار بگیرند، نقاشی‌ای بر پروفایلشان گذاشتند. بعضی‌ها هم که خود را فرهیخته تر دیدند، متنی [مانند همین] برای آتش نشانان نوشتند.

اما آتش نشان‌ها همچنان داغدارند. همچنان تنها هستند. شغلشان رده پایین دسته بندی می‌شود. برای عملیات‌ها با تجهیزات قدیمی به جنگ می‌روند. نگران روزی هستند که جانشان را برای حمایت از مردم بدهند، اما بازماندگانشان در سختی زندگی کنند. آن‌ها همچنان همانگونه خواهند گذراند. چون ما همان که هستیم خواهیم ماند. ما همچنان برای عکس گرفتن می‌شتابیم. بعد از گذشتن کار از کار، دیگران را مقصر و خود را مسئولیت پذیر نشان می‌دهیم. به ترند کردن سریع (و فراموش کردن سریع‌تر) ادامه می‌دهیم.

آتش‌نشان، به کار خودت مشغول باش. ما آمده‌ایم که لحظه‌ای حس خوب تجربه کنیم و برویم. حالا با عکس گرفتن یا ترند کردن یا خود را فرهیخته و مسئولیت‌پذیر نشان دادن، یا اصلا با نوشتن پست وبلاگی؛ چه فرقی می‌کند؟ فکر نکن که فردا تغییری برایت رخ می‌دهد. به فکر آینده‌ی خانواده‌ی خود باش. از ابزارهای قدیمی‌ات خوب مراقبت کن، زیرا باز هم آن‌ها تنها یارانت خواهند بود. خلاصه هر اتفاقی هم افتاد، به ما دل نبند.

پی‌نوشت: اهل جناح بندی‌های سیاسی نیستم و نمی‌خواهم باشم. قبلا نظرم را نسبت حسن روحانی گفته‌ام. برایم مهم نبود که چه کسی در عکس باشد. رئیس جمهور، شهردار یا یک عادم آدی. این روزها همه‌ی ما پشت به آتش‌نشان‌ها ایستاده و جانانه از فداکاری‌های آن‌ها برای دیگران می‌گوییم و سخاوتمندانه برچسب «شهید» بر سنگ مزارشان می‌بخشیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *